هر کیم اوز قوناغینی ویرسین

ساخت وبلاگ

حدود 57 سال پیش قرار بود یک عروسی را از علیشیخ به آغباش بررند ، عروس خانم اسمش گلستان رضائی خواهر موسی رضائی بود و داما آقای اسداله نامی نامی که فکر می کنم فامیل آنها محمدزاده باشد و پسرش هم الان پیش حاج اسماعیل فرج زاده کار می کند . رسم و آداب سابق از هر نظر از الان بهتر بود ، گروهی که برای بردن عروس می آمدند به آنها به ترکی ( شوشبین ) می گفتند و برای اینکه صاحب عروس بیشتر هزینه نکند ، همه اهالی ده دو ، سه و ... نسبت به وسعشان شوشبین ها را برای ناهار به خانه خود می بردند و بعد ناهار با طبل و زیرنا و یاللی بالاخره عروس را می بردند ، بازی اسب ها ( آت اویناتماخ و کشتی گرفتن از رسومی بود که اکثرا انجام می شد ) . برای کشتی گرفتن یک نفر از طرف عروس و یک نفر از طرف داما انتخاب می شدند که واقعا کشتی بلد و توانمند بودند و این کشتی بیشترنمایشی بودند و بمحض اینکه مردان دو طرف می دیدند یکی می خواهد دیگری را بر زمین بزند ، سریع از هم جدا میکردند و دوباره شروع می شد و اصولا کشتی گیر ها هم به آداب و رسوم بلد بودند و هرگز همدیگر را زمین نمی زدند . 

من در علیشیخ یادم می آید همیشه مرحوم محرم حمزه زاده ( محرم مشهدی رقیه کشتی می گرفت ) و مرحوم قاسم حمزه زاده هم یک اسب از خانه جلال سلطان می آورد و رقص اسب انجام میداد و سوار کار ماهری بود .

از قضا آن روز آقای محرم حمزه زاده در علیشیخ نبود و آقای قربانعلی نبی زاده پدر الهوردی فوتبالیست معروف علیشیخی که دائی آقای محرم حمزه زاده بود برای کشتی به میدان آمد ، از طرف داماد هم یک مرد قوی هیکل و حدود دوبرابر آقای قربانعلی برای کشتی آماده شد . این را من بعد ها فهمیدم آن آقا اسمش یعقوب بود که بعد از فوت مرحومه نازنین عبدالهی ( همسراول مشهدی قاسم رضایی ) پدر خانم مشهدی قاسم رضایی شد و فکر کنم زن دوم مشهدی قاسم دختر نام دارد .

کشتی شروع شد و مردم فکر می کردند آقا یعقوب اصول رامی داند ولی بر خلاف انتظار مردم یعقوب یک هلی داد و قربانعلی زمین افتاد ( یعقوب اصول را رعایت نکرد ) و جوانان علیشیخی هیاهو به پا کرده و به سمت یعقوب حمله ور شدند  و از آن طرف هم دو الی سه نفر داد می زدند هرکس مهمانی که نا هار به خانه اش برده بودند بزند کمی درگیری پیش آمده که با وساطت مردان بزرگ علیشیخی مسئله فیصله پیدا کرد و شوسبین  ها عروس را   به سمت آغباش هدایت نمودند ، البته آن دو جوان علیشیخی ( جوانان رعنا ، برومند و خوش هیکل ) که داد می زدند هر کس مهمانان خود را بزند ، یادم هست و لی از نام بردنشن خود داری می کنم .

علیشیخ ...
ما را در سایت علیشیخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali-sheikho بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 30 فروردين 1401 ساعت: 16:07