به مناسبت سالروز در گذشت عم قیزی ( حانم زهرا غلی نژاد ) و سایر عزیزان

ساخت وبلاگ


 به یا خانم زهرا علی نژاد (عم قیزی ) و سایر یاران مسافرت کرده به دیار بهشت

بارها گفته ام و باز می گویم زمانی که میگوییم یاران ، تمام کسانی را شامل می شود که فارغ از سن و سال تعدای یا همه ما با آن ها نشست و برخاست داشته و خاطره و یا خاطره هایی داریم  و حالت تقزیبا ملموس این است که حداکثر 15 سال از ما بزرگتر و یا حداکثر 15سال از ما کوچکتر باشند . اگر سن ما مثلا x  باشد ، سن یاران در محدوده

 [x-15 , x-14 , ..., x+14 , x+15 ]

قرار میگیرد

باز هم یاد آوری می کنم اگر کسانی هستند که من دار اینجا نیاورده ام ، عزیزان در محل نظر بدهید ، لطف کرده و یاد آوری نمایند ، بدون تردید بر ما منت نهاده اند و عمیقا از آن ها تشکر می شود .

ضمنا یاد آوری می شود کسانی که در کودکی همدوره ما بوده و در آن زمان از دست رفته اند نیز در همین مجموعه جا می گیرد .

دوشیزه فاطمه واحدی ( ماتوش ) ، خواهر محترمه آقای حسین رضائی فرزند مشهدی قاسم ( که نامش خاطرم نیست ) ، کودک نگار محمدزاده ( که در آغچای افتاد و غرق شد ) ، کودک حسن دهقانی فرزند اول منصور خان ( حسن دهقان فعلی بعد از آن حسن متولد شده است ) که در جوی حیاط افتاد و غرق شد ، نو جوان احمد نوری برادر محمد نوری که در اثر بیماری در بیمارستانی در خوی در گدشت ، آقای چنگیز رضائی فرزند محمد علی حسن که شب داماد بود و صبح درگذشت ، مرتضی رضایی که چند سال پیش دارفانی را وداع گفت ، بهمن شیرسوار که به افتخار شهادت نایل آمد ، رضا راد و غلامرضا بدر خانی که هر دو شهید شدند ، جعفر اردشیری ، معرفت محمدی و میرکاظم حسینی کوهکمری که بسیار نابهنگام مارا ترک کردند ، یکی از کمر شکن ترین ، ناباورانه ترین و نابهنگام ترین فاجعه برای ما مسافرت دکتر عزت اله اسدزاده بود ، علی فرج زاده و همچنین استاد محمود فرج زاده مسافرت نابهنگامی داشتند ، نو جوان نرگس باقری و تازه عروس پروین ( مرجان ) باقری ، خانم نادیا سلطانی و فرزندش امیر سالار ، حمزه راک خیز ( فرزند اشرف خانم سلطانپور ) ، محمد موسوی ( خواهر زاده حاج لصیف ) ، دختر نو جوان آرزو خانم سلیمانی ، سحاد قاسمی ، استاد محمد شریفی ، استاد چنگیز ساعد نیا ، معصوم حمزه زاده ،مهندس ابراهیم سلطانپور ، خانم شادی یغمایی ( همسر محترمه مهندس جمشید افتخاری ) ،منصور خان دهقانی ،کامل خان سلطانی ، آذر خانم اواجقی ، علی آقای ذاکری  و ، حسن آقا اواجقی ، مهندس بهرام یکانی و...

 

به قول شیخ اجل :

خبر داری ای استخوانی قفس

که جان تو مرغی است نامش نفس

چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید

دگر ره نگردد به سعی تو صید

نگه دار فرصت که عالم دمی است

دمی پیش دانا به از عالمی است

چرا دل بر این کاروانگه نهیم

که یاران برفتند و ما بر رهیم

 

 

علیشیخ ...
ما را در سایت علیشیخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali-sheikho بازدید : 231 تاريخ : يکشنبه 22 دی 1398 ساعت: 15:41