متنی زیبا و به یاد ماندنی و عبرت آموز  از آقای پیمان قاضی زاده

ساخت وبلاگ

 

 

متنی زیبا و به یاد ماندنی و عبرت آموز از آقای پیمان قاضی زاده

همه ما داستان پوریای ولی و پهلوان هندی را شنیده ایم  همان کسی که مزارش  در قاضی محله خوی ( که پیر ولی می نامند ) قرار دارد .

پایان داستان

پوریای ولی دست در کمر پهلوان هندی حلقه کرد و او را از زمین کند. فریاد شادی اهالی شهر از آسمان بلند شد: پهلوان کار را تمام کن! پهلوان او را خاک کن

  در این حال یکدفعه همه چیز عوض شد. پوریای ولی پهلوان هندی را رها کرد و خودش نقش بر زمین شد.
همه فهمیدند این پهلوان هندی نبود که پوریای ولی را شکست داده بود، این فروتنی و ایمان و محبت پوریای ولی بود که برای شادمانی آن پیرزن و دعاهای او خودش را خاک کرده بود.

میگویند پوریای ولی در لحظه ی آخر این شعر را با خودش زمزمه میکرد



پورای ولی گفت که صیدم به کمند است

                                                                           از همت داوود نبی بخت بلند است
افتادگی آموز اگر طالب فیضی

                                                                       هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

آقای پیمان قاضی زاده فرزند ( آقای احمد قاضی زاده و محترم خانم دهقانی ، نوه جلال سلطان و دکتر نادر خان ) متولد 12/16/ 1352

در تهران ، محله گیشا ( کوی نصر ) که یکی از بهترین محله های آن موقع تهران بو و الان هم شاید باشد چشم به جهان گشود ، بعد از اتمام دبیرستان در رشته ریاضی و فیزیک در رشته مهندسی مواد وارد دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد و بعد حدود بیست سال در سازمانی مشغول بکار شد ولی بدلیل داشتن ایده های بلند با در خواست خودش از آنجا بیرون آمد ، در تهران و ترکیه به پرورش گل های خانگی پرداخت و همزمان چند کار دیگر را هم دنبال کرد تا اینکه الان علیشیخ را که تعطیلات دوران نوجوانی و جوانی را در آنجا گذرانده بود برای ادامه فعا لیت هایش انتخاب کرد ، او مردی مصمم با اراده پولادین و بسیار نستوه است و مطمئنا و به لطف خدا کسی را یارای مقابله و کارشکنی با  اونیست ، او می خواهد با اقداماتی که انجام می دهد هم کار آفرینی کند و هم علیشیخ  رااز هر نظر روستای نمونه منطقه معرفی نماید و به خواست خدا موفق هم خواهد شد

اما متن زیبای آقا پیمان که چندبار خواندنش هم ارزشمند است .


سعی تو بنا و سعادت ،بناست.
هیچ‌چیز در این دنیا اتفاقی نیست.ما آنرا اتفاق مینامیم،چون‌دلیلش را نمیدانیم.اگر دبی روزگاری بیابان بوده و الان جزو پیشرفته ترین شهرهای دنیاست،اتفاق نیست.حاصلضرب توان در ادعا،مقداری ثابت است.هرچه توان انسان کمترباشد،ادعای اوبیشتر است وهرچه انسان توانا ترشود،ادعایش کمتر میشود.حال اگر در علیشیخ مسائلی در حوزه کار،کشاورزی ،دامداری ،معاش و...داریم،اتفاقی نیست.و حل کردن آنهم‌نمیتواند اتفاقی باشد.اگر علاقمندید که برای آبادانی و رونق علیشیخ باهم تلاش کنیم،به ادامه مطلب ،توجه فرمایید.
چقدر از خوردن آب لذت میبرید؟؟؟بستگی داره که چقدر تشنه هستید.
چقدر از خوردن غذا لذت میبرید؟؟بستگی داره چقدر گرسنه هستید.
چقدر از خوابیدن لذت میبرید؟؟بستگی داره چقدر خسته هستیم.
تشنگی،گرسنگی و خستگی.سه عامل لذت بردن ما از زندگی هستند و جالب اینه که ما بهترین چیزهای زندگی راکه عامل لذت ما از زندگیست را بد میدونیم.
حال؛مسائل و مشکلات هم مانند تشنگی و گرسنگی و خستگی هستند.اینها هستند که مارا زنده نگه میدارند و به جلو میرانند.حال مسائل ومحدودیتهایی که در علیشیخ داریم ،میتواند عامل و جلو برنده ما باشد.ما برای اینکه مسائل و مشکلات جاری و معیشتی در علیشیخ را حل کنیم ،باید طی سه مرحله پیش برویم:
۱.آگاهی از اینکه مساله و مشکلاتی خصوصا در حوزه کاری در آنجا داریم و کسانی که احساس میکنند همه چیز خوب و عالی هست،با همین فرمان پیش بروند،این نوشتار مخصوص کسانی است که از وضع موجود،ناراضی هستند.
۲.پذیرش اینکه آنجا مشکل داریم.یعنی بپذیریم کشاورزی و دامداری را اصولی انجام نمیدهیم.
چون‌اگر اصولی انجام میدادیم در آمد سرشار آن باید در زندگی علیشیخی ها نمود پیدا میکرد.باید بپذیریم در زمینه حفظ محیط زیست،حفظ امکاناتی که از قبل به ما ارث رسیده مثل جاده آسفالت روستا مشکل داریم.
۳.اقدام برای حل مساله.حال که از مسائل مان آگاهی پیدا کردیم و پذیرفتیم که مساله داریم،جهت حل آن مسائل اقدام کنیم.چگونه؟؟در ادامه میگم.
بزرگترین تحولات از یک انسان شروع میشود.ما توسط دیگران اداره میشویم،مگر اینکه تصمیم بگیریم،خودمان،خودمان را اداره کنیم.یعنی باید باور کنیم که تک‌تک ما میتوانیم اثر گذار باشیم.
پس برای اینکه ریشه مسائل در علیشیخ را پیدا کنیم،باید تک تکمان روی خودمان کار کنیم و شروعش از اینجاست:

 


بزرگترین تحولات از یک انسان شروع میشود.ما توسط دیگران اداره میشویم،مگر اینکه تصمیم بگیریم،خودمان،خودمان را اداره کنیم.یعنی باید باور کنیم که تک‌تک ما میتوانیم اثر گذار باشیم.
پس برای اینکه ریشه مسائل در علیشیخ را پیدا کنیم،باید تک تکمان روی خودمان کار کنیم و شروعش از اینجاست:
بشر را چهار چیز کنترل میکند:
۱.علایق
۲.عنادها(چیزهایی که از آن بدمان میآید)
۳.عادات
۴.عقاید وباورها
اگر در دیار علیشیخ از وضع و اوضاع و احوالات ،در آمد وکار راضی هستید،که خوب به همین طریق ادامه بدهید ولی اگر راضی نیستیدپس بیایید یک مقدار در عادات و رفتارهایمان تغئیر ایجاد کنیم.تشریح آن چهار مورد در این مقال نمیگنجد.اگر فرصتی بود بعدا در خدمت خواهم بود.فقط یک اشاره کوتاه میکنم.
به چی علاقه داریم؟؟به کشورمان؟؟دیارمان؟؟آغ داش؟؟آغ چای؟؟
پیشنهادم اینست.یک شعار را سر لوحه خود در کار وزندگی قرار بدیم.
اول کشورم.دوم دیار و زادگاهم.سوم‌خودم.
پس اگر کاری میخواهم در حوزه کار و زندگی در علیشیخ انجام بدهیم به ترتیب نفع کشور ،دیار و خودمان را در نظر بگیریم.بطور مثال نفع من اینست که زباله خودرا هرچه زودتر از منزل خارج کنم تا محیط خانه ام تمیز باشه و بو نگیره.میرم‌و آنرا به آغ چای که زندگی بخش روستا است میریزم.خانه ام تمیز میماند،رودخانه هم‌که آنرا از علیشیخ دور میکنه .ولی کشورم‌چی؟؟آیا اون هم سود میکنه؟آعغ چای به من آب حیات میده و اگر یک‌روز نباشه آنجا تبدیل به یک بیابان بی آب و علف میشه ولی ما در عوض بهش زباله میدیم.ما حرمت مسجدی که در روستا با دست خودمان ساخته ایم را نگه میداریم ولی آیا حرمت رودخانه ای که خداوند متعال جاری کرده و ساخته دست خداوند هست را هم ارج و احترام قائلیم؟؟این یک مثال بود برای اینکه بگویم‌هر کاری که میکنیم‌نفع کشور،دیار و خودمان را در آن ببینیم و لاغیر
انشا...در آینده این بحث را ادامه میدهم.

در پایان این بخش خواستم‌نکته ای را از آقا جمال خواهش کنم.در لابلای مطالب میبینم که من را به عنوان مهندس پیمان قاضی زاده معرفی میکنید که از نظر لطف شما سپاسگذارم.معتقدم رهبری،به معنای قدرت و امتیازخاصی نیست.رهبری یعنی هم قدم شدن با مردم.
من وظیفه دارم که به مدرک اعتبار بدهم ونه مدرک به من.همون پیمان برای من راحتتر و همراهتر هست.ممنون.

 

 

علیشیخ ...
ما را در سایت علیشیخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali-sheikho بازدید : 224 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 21:08