تبریک مجدد به خانواده های محترم سلطان زاده ، خانجانی و کاظمی بمناسبت عروسی در تهران

ساخت وبلاگ

 

 

تبریک مجدد به خانواده های محترم سلطان زاده ، خانجانی و کاظمی بمناسبت عروسی در تهران

شب میلاد امام رضا ( ع) بار دیگر استاد علی سلطان زاده این مرد خوشنام و نیکو خصال و دست بخیر

مردم را در تالار لوکس مروارید واقع در منطقه 22 ، میدان موج دور هم جمع کرد تا به مناسبت عروسی

پسرش آقا یاسر لحظات خوش و به یاد ماندنی در کنار هم داشته باشند و فکر کنم بیشتر هم بخاطر ایل و تبار عروس خانم بود که همه نتوانسته بودند در مراسم خوی شرکت نمایند.

مراسم بسیار پر شکوهی ، در بهترین نقطه منطقه 22 و نزدیک دریاچه خلیج فارس که مردم نه دغدغه پارکینک داشتند و نه شلوغی خیابان ها و نه ترافیک سنگین ، دور بر تالار منطقه بازی بود و هر کس هر جا دوست داشت ماشینش را پارک میکرد و یا به پارکینک میرفت ، سالن بسیار مجلل ، بزرگ ، تر و تمیز ، میز ها و صندلی ها شیک و با فاصله مناسب از همدیگر ، دکوراسیون کم نظیر ، کارکنان بسیار مودب و از همه مهمتر انسان های خاص و دوست داشتنی که من افتخار آن را داشتم که بتوانم آنها را زیارت کنم .

در میزی که من نشسته بودم دو دیپلمات گرانقدر در آنجا بودند دکتر سجاد سلطان زاده و استاد عزیز ( مجید ) خلیل زاده و جالب تر از همه در کنار کسانی بودم که حق استادی بر من داشتند و در نهایت سر از پا نمی شناختم ، استاد حسین آقا سلطان زاده بزرگ مداح اهل بیت که در دوران نوجوانی و جوانی افتخار شاگردیش را داشتم و استاد یحیی کاظمی مرد توانمند علم و اخلاق و معرفت که در دبستان علیشیخ من شاگردش بودم ، صحنه های زیبایی که قلم ابتر حقیر یارای توصیف آن ها را ندارد و بهمین دلیل بار ها و بار ها باید از حاج علی عزیز تشکر و قدردانی مجدد بکنم ، ضمنا من امیدواربودم بتوانم استاد حسن کاظمی هم زیارت نمایم که میسر نشد.

و تشکری هم از آقای خانجانی بکنم که همکلاسی دخترش با یاسر جان باعث این وصلت و خلق این صحنه های زیبا شد. 

حسین آقا را دیدم شاد گشتم

وردل آقا یحیی نشستم

استادعلی مرا هدایت نمود

دو استاد را دیدم من مست مستم

 

کس را یارای حرفیدن با من نیست

یمین دکتر سجاد  ، یسارم حاجیست

استاد عزیز هم در کنارمان بود     ( استاد مجید خلیل زاده )

استاد حسن جانم جای تو خالیست    ( استاد حسن کاظمی )

 

اساتیدم را بوییدم ، بوسیدم

هول گشته و دور و برم ندیدم

سخن راندیم از سال های ماضی

بعد خدمت  استاد جواد رسیدم               ( استاد جواد سلطان زاده )

 

حاح علی مرتب در رفت و شد بود          ( پدر داماد )

عرقریزان ولی بشاش می نمود

تو را ه فرشاد را دیده بودم                    ( پسر حسین آقا )

ولی یک لحظه فرهاد هم رو گشود          ( پسر حسین آقا  )

 

از فرزاد هم  یک ماچی ستاندم            ( پسر حسین آقا  )

لحظای هم با امیر حسین ماندم             ( پسر دکتر سجاد )

دیدم رضا را با وقارو متین                ( استاد رضا برادر بزرگتر جاج علی )

با پسرش هم چند کلام پراندم              ( پسر آقا رضا )

 

یاسر آمد همه از جای خاستند

خنده بر لب دست بر سینه داشتند

خنده رو  ودوست داشتنی چون باباش

گل هایی از پول رو سرش کاشتند

 

اگر اسمی نیاوردم نه مستم

چونکه با انسان ها  در یک جا نشستم

در حیرتم چرا زمان سر رسید

بسی سر حال و اصلا نخستم

 

شبی بود و طی نمودیم با یاران

از علیشیخ و از دیگر دیاران

شانجانی و سلطان زاده زنده باد

عروسیتان مبارک ای نگاران

 

یکی از زیبا ترین صحنه های صحنه زیبای مراسم که اغلب از دیده ها پنهان می ماند چون هر کسی با بغل دستی اش حرف می زند صحنه رویارویی  و رو بوسی آقا یاسر با پدر خانمش و پدرش بود زمانی که حاج علی یاسر را بغل کرد و همدیگر را بوسیدند یاسر به حکم ادب خم شد تا دست پدر را بوسه بزند که حاج علی مانع شد . 


آقا داماد بباید به ادب تن بزند

دل مستانه ی خود را به دو گلشن بزند

آقا داماد به لطف و ادب و عشق خودش

بوسه ای بر گل رخسار پدر زن بزند

                                           
آقا داماد نباید که دگر غُر بزند

بار ماشین دو جیبش رو دگر پُر بزند

آقا داماد کنون ساده دل و بی پروا

بوسه بر دست پدر بهرِ تشکر بزند

                                          
پدران هر دو به میخانه ی دل سر بزنید

هر دو مدهوش ز جامِ می و ساغر بزنید

خواهشی می کنم از هر دو ببخشید مرا

بوسه بر صورت داماد چو گوهر بزنید

در ادامه مراسم با آهنگ های ریبای آذربایجانی شروع شد و چند ساعت ادام یافت ، هنر نمایی جوانان دو طرف بویژه برادران سلطان زاده ( فرزندان حسین آقا : جواد ، فرشاد ، فرهاد ، فرزاد ) ، خود ماه داماد و سایر مدعوین همه را حتی اهالی سالن را بوجد آورده بود.

 

 

این محفل شادی که سراسر برکات است

بر پایه ی پیوند گل و شاخه نبات است

در آئین ما و سنت اجداد 

زیبایی مجلس در موزونی این حرکات است

من هم در کنار اساتیدم و دکتر سحاد ، استاد عزیز خلیل زاده ، استاد رضا برادر بزرگتر حاج علی و ... داشتم فیض می بردم و بقول استاد شعر و ادب ایران زمین و آذربایجان :

 

امشب از دولت می دفع ملالی کردیم

این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب

کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

تیر از غمزه‌ی ساقی سپر از جام شراب

با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم

غم به روئین‌تنی جام می انداخت سپر

غم مگو عربده با رستم زالی کردیم

باری از تلخی ایام به شور و مستی

شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم

مکتب عشق بماناد و سیه حجره‌ی غم

که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی

غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم

شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی

بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم

 

در هر حال بار دیگر حاج علی سلطان زاده یک خاطره بی نظیر دیگر در خاطره  هاخلق نمود که از خداوند منان برای تمام خانواده های اصیل ، نجیب و با ریشه  سلطان زاده  ، کاظمی و عروس خانم و آقا داماد سعادت ، سلامت و سربلندی خواهانم .

 

 

چه شبی همش چو مهتابِ قشنـگ


دوستان هستن تو جشنِ پر سرور


عروسی نعمت و شادیهــــای دل


کوچه و تالار و دلها غرق نـــــــور


***
همه جا ی شهر دل چراغــــــــــونه


با یه صف پشتِ سرِ عــــروس داما د


کف بزن شادی نما شادابی کــــــن

مرد و زن دوست و غریبه شادِ شا د


***
دسته گل هر دو تو ساحلِ رمان 


خورشیدو فرشته بال و پــر زدن


حلقه ی عشقُ تو انگشتان ببین


با لباسِ باله ماهـــــی در زدن


***
اومدم از راهِ دور بهت بـــــــگم


عزیزم مبارکه فصلِ بهـــــــــار

عروسی صفایِ محبوبِ شمـــــا


توی آسمونِ دل شادی بکــــار


***
شاد باشید دوستان از تــــــه دل


آرزوی هر دو عاشق شد پدیـــد


امشب ا ز شبای بارون و تگرگ


دل عاشق رو به دلداری رســید


***
هلهله تو حجله ی زیبا عــروس


مادرش چه چه زده چه با صفـــا 


دوستاش با رقص و آوازِ قشنگ 

خواندن ترانه ی عشق و وفـــا


***
امشب از شبایِ ناز یادبــــــــود


تو دلم کتابِ عشقی آفـــــــــرید


این همه شادی و رقصِ غنچه هــا

    

سوی خوشبختی به دل داده نوید

تا باد چنین بادا  

 

بعضی منابع استفاده شده : http://news.akaup.com 

http://shereno.com

 

علیشیخ ...
ما را در سایت علیشیخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali-sheikho بازدید : 246 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 21:08