علیشیخ

حسن جانم ، حسن جانم ، خداییبگو جانم ، چرا از ما جداییمگر ما نامهر بان بودیم برایتیا که نداشتیم ،فهم و درایتگرفتاری برایت ساخته بودندولی هر جا مردم ترا ستودندخود من که دیوانه تو بودمهزاران بار بوسه از تو ربودممیلت به کوه بود ، دلت چو دریاکوانتوم را تو می جستی به صحرابه شاگردان چنان خوشروی بودیگوی سبقت از اساتید ربودیکتاب هایی نگاشتی با علم روزکردی ما را چرا اینگونه دلسوزچه دیدی از ما که گریزان شدی در دیگر دیار هم فروزان شدیمرد بودی ، مردانگی کار توعلم و دانش انبان انبان بار توحسن جان نگفتی ما ها چه کردیمجمله گریه و نالان و پر دردیماز حال مادرت خبر داری تو؟شب و روز میگرید اٍثر داری تو ؟حسن حسن هایش به عرش رسیدهبی تاب تر از ایشان کسی ندیدهتو که آنجا ، نزدیک خدایی تحمل خواه ازین درد جداییتو که آتش زدی ایل و تبارتمیای بازم رویم سوی دیارت ؟پیش مردم پدر آرام گیردچو تنها می شود اشکش بریزدامیرهم بظاهر آرام باشد کسی باور کند بس خام باشدعلمشاه را گریه از دور شنیدم باورم شد مردی چون تو ندیدم خواهرت هم تاب و توان ندارداز آن آرامشش نشان ندارددایی عباس کمی آرام دارد تا تواند مادر را رام دارددرونش می سوزد راهی نداردبرای نالیدن گاهی ندارداینجا همه در عزا و نالانندخرد و کلان جمله سوخته دلانندای کاش حسن گفته هایم خواب بودیا که حبابی بر روی آب بود بخوانید, ...ادامه مطلب

گاهی خبر هایی می شنوی که مخت سوت می کشد ، خبر غیر قابل باور می شود ، آواره و حیران می مانی اطلاعات دقیق را چگونه کسب کنی ؟یکی دو ساعت خودت گیج و منگ می شوی و بدون اینکه بتوانی کار خاصی انجام بدهی دور خودت می چرخی و بعد از دو سه ساعت خبرهایی می رسد که اتفاق را تایید می نماید و آن وقت است می فهمی جقدر زود دیر می شود و شروع به اشک ریختن می کنی و انسان زمانی می گرید که هیچ چاره دیگری نداشته باشد بویژه اگر اتفاق برای جوانی روی داده باشددر نهایت تاثر و تالم و غیر باوری و انکار کامل ، خبر رسید استاد حسن شریفی ، استاد فیزیک دانشگاه های آزاد و پیام نور واحد های مختلف تهران و شهر های اطراف ، فرزند ( حاجیه خانم سکینه بدرخانی و حاج آقا علی شریفی ) بسیار نابهنگام بدرود حیات گفته استما این مصیبت را به خانواده های محترم یاد شده ، بویژه پدرش ، مادرش ، خواهرش خانم دکتر لاله شریفی ، برادرش آقای مهندس امیر حسین شریفی ، دائی هایش مهندس علمشاه بدرخانی و حاج عباس بدرخانی ، دختر عمو ها و پسر عمو هایش از جمله خانم دکتر شهین شریفی و مهندسین رضا و حسین شریفی ، شوهر خواهرش جناب آقای دکتر سعید بکائی ، اقوام سببی و نسبی ، همچنین خانم دکتر اکرم کریمی و مهندس جواد فریاد ، دوستان و آشنایان ، شاگردانش و اهالی محترم علیشیخ و زرآّباد تسلیت گفته و از دادار جهان آفرین برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای باز ماندگان صبر و تحمل مسئلت می نماییم .روحش شاد و یادش گرامی باد ، باحتمال زیاد بدلیل شلوغی بیش از حد بهشت زهرا ( امروز بازدید آخر سال ) و تعطیلی بیمارستان و احتمالا نبود دکتر معالج برای صدور گواهی ، مراسم تدفین و تشییع فردا انجام خواهد گرفت و اگر در برنامه ها تغییراتی ایجاد شد بنده در همینجا به اطلاع خواهم رساند., ...ادامه مطلب