دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (2)

ساخت وبلاگ
 

 دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (2)

 

استاد بهزاد در قسمت نظر سنجی مربوط به پست سکمن آباد در گذر تاریخ ( 1 ) نوشته بودند ایکاش درباره قلی سلطان هم می نوشتید ، اتفاقا قصد حقیر هم این بود که در قسمت بعدی دو مورد را بنویسم ( یکی شهادت قلی سلطان در جنگ با غارتگران آلت دست سردار ماکو د دیگری شهادت محمودآقا محمدی در جنگ مشروطه خواهان و ضد مشروطه ) که بنا به فرمایش استاد بهزاد عزیز ماجرای شهادت قلی سلطان را در این قسمت می نگارم . حال که درتاریخ و جغرافیای سکمن آباد در کتاب های تاریخ و حتی جغرافی خودمان چیزی نداریم ، لا اقل جوانان علاقمندمان چند تا داستان و یا رخداد واقعی از هزاران رخدا تاریخی دیارمان که هیچ  جادرج نشده ، در اذهان خود داشته باشند . ( البته این داستان در کتاب داستان های واقعی ، عامیانه و عاشقانه به قلم این حقیر وجود دارد  ).

لطفا به شجره زیر که از کتاب تاریخ علیشیخ و شجره نامه ها برداشته شده توجه نموده تا شهید قلی سلطان را بهتر بشناسید .

 قلی سلطان فرزند حاج عباس بیک پدر علی نقی خان ( سرهنگ ) و برادر زاده شرف خان بیگ بزرگ ( چون شرف خان بیگ دو تا داریم که یکی پدر عباسقلی بیک ، حسینقلی بیگ ، مهدیقلی بیک  و ... ) می باشد

  واکاوی شهادت  قلی سلطان  :

قلی سلطان فرزند حاج عباس بیک . برادر میرزا محمد سلطان و پدر علی نقی خان ( سرهنگ ) می باشد . او مردی توانا ، جسور و تیر انداز ماهری بود ودر خیلی از جنگ ها شرکت داشت ، در واقع جد بزرگ جناب آقای دکتر افتخاری می باشند (علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب تاریخ علیشیخ و شجره نامه ها رجوع فرمایند )

مرتضي قلي خان اقبال السطنه ماكويي (سردار ماكو ) از طايفه بيات ماكويي بود . اين خاندان در اواخر دوره صفويه به اين ناحيه كوچانده شده و به تدريج توانستند نقش مهمي در تحولات اين ناحيه از ايران ايفا نموده و حكومت موروثي اين ناحيه را بدست آورند . اقبال السلطنه بعد از مرگ پدرش تيمورپاشاخان (1291-1316 هجري ) به حكومت اين ناحيه رسيد و وارث سلطه و ثروت خاندان خويش در اين ناحيه گرديد . او در تداوم سياست پدر خويش هرگز به طور كامل ازدولت مركزي اطاعت نكرد و با وقوع مشروطيت او نيز همگام با ديگر مستبدين ايران و با تحريكات محمد عليشاه به سركوب مشروطه خواهان منطقه اقدام كرد واين روند را در استبداد صغير هم ادامه داد درآستانه كودتا تنها تهران و چند شهردیگر زیرفرمان حکومت مرکزی بود وبقیه نقاط دردست عشایرو قدرتمندان محلی بود . ميرزا كوچك خان بر گيلان فرمان مي راند ،اسماعیل آقا سميتقو از اروميه تا مرز تركيه را تحت تسلط داشت ، شمال غرب ايران دردست اقبال السلطنه بود ، ايلات شاهسون برآذربايجان شرقي تسلط داشتند . . در اوایل سال 1301 شدت حملات راهزنان و عشایر به مال التجاره هاي منطقه به حدی بود که گمرکات خوي و ماكو به حالت تعطیلی درآمد . اداره گمرکات این وضعیت را به تحریکات اقبال السلطنه می دانست .

. درآبان سال 1300 سردار ماکو گروه هایی  ( تیره ای  خاص از یک قوم ) را مسلح کرده بود که به روستاها حمله و اهالی روستاها را چپاول می كردند . دراین غارتها مردم عادی بودند که مال و جان خویش را از دست می دادند .

و گله ها گاو ، گوسفند و سایر اموال روستائیان غارت می شد ، در بعضی از روستا ها از جمله زورآوا ( شهر زرآباد فعلی ) ، علیشیخ ، زاویه  ( زیوه ) ، ممش خان  ( مامیشقان )، آجای و چند روستای دیگر مردان جنگجو و تیر اندازان ماهری بودند ، آنها سنگر ها و دیده بانی هایی ساخته بودند واز روستا هایشان دفاع می کردند و علیشیخ یکی از جاهایی بود که مهاجمان هرگز نتوانستند وارد شوند  ( در زبان محلی به این دوره ( قاچا قوشلوق ) یعنی دوره  عارتگری و چپاول می گویند . البته در موقع هجوم عارتگران ، جنگجویان این روستا ها به کمک هم می شتافتند .

حدود 5 کیلومتری غرب علیشیخ روستایی به نام شگفتی هست ( که به زبان محلی ایشکفتیک ) می گویند ، خبر میرسد که مهاجمان به شگفتی حمله کرده و اموال و احشام آنها را به غارت برده اند ، قلی سلطان با اسب تیز پای خود به راه می افتد و به بقیه هم می کوید پشت سر من حرکت کنید ، از شگفتی به سمت روستای قیزیلداش دره بزرگی هست که هنگام بارندگی سیل های مهیبی راه می افتد و در نهایت به آع چای می ریزد . قلی سلطان در دو راهی روستای دنبکی  و قیزیلداش  ( پایین تر  ازبوغان بازاری ) یک کوهی هست  به مهاجمین رسیده و در پشت سنگی سنگر گرفته و شروع به تیر اندازی می نماید و چند تا از مهاجمین را می کشد ، مهاجمان احشام را رها کرده و به کوه های اطراف پراکنده می شوند ، قلی سلطان در سنگر خود می ماند تا مهاجمان از منطقه دور شوند ولی یک خائن محلی چند تا از مهاجمان را از کوره راهی و از پشت سر به قلی سلطان میرساند و آنها تاجوانمردانه اورا از پشت به گلوله بسته و به شهادت می رسانند وبقیه زمانی میرسند که اشرار اموال را رها کرده و پا به فرار گذاشته بودند ، جنازه قلی سلطلن سلطان به علیشیخ منتقل و در گورستانی که در جوار زیارتگاه شیر سوار است ( به زبان محلی شله سووار ) دفن می گردد . روحش شاد و یادش گرامی باد.

راویان : مادرم مرحومه اختر خانم ومادر بزرگ مرحومه ام سارا خانم ( مادر دکتر افتخاری )

تاریخ خوی : دکتر محمد امین ریاحی

 

علیشیخ ...
ما را در سایت علیشیخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali-sheikho بازدید : 249 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 16:39