دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (3 ) نبرد گونئی

ساخت وبلاگ
 

 نبرد گونئی و شهاد ت محمود آقا از زوراوا ( زرآباد )

دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (3 ) نبرد گونئی

جنبش مشروطه، جنبش مشروطه‌خواهی، جنبش مشروطیت، انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت، مجموعه کوشش‌ها و رویدادهایی است که به امضا کردن فرمان مشروطه به دستمظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ انجامید و تا دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه ادامه یافت و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب نخستین قانون اساسی کشور ایران گردید.

مجلس با درخواست  محمد علیشاه  (که مخالف مشروطه و مجلس بود )برای تبعید برخی از مشروطه‌خواهان مخالفت کرد. سرانجام در اثر ایستادگی و سرپیچی از فرمان شاه، بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ (۲ تیر ۱۲۸۷/‏۲۳ ژوئن ۱۹۰۸به توپ بستند.

 

پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبه‌رو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند.[نیازمند منبع] از جمله مهم‌ترین دلایل شکست مشروطه خواهان متفرق شدن نیروهای محافظ مجلس بود که برخی از وکلا برای آن که بهانه به دست شاه ندهند نیروهای محافظ مجلس را متفرق کردند و حتی مهمات و اسلحه‌ای که برای دفاع در نظر گرفته شده بود را از مجلس خارج کردند و با این کار به‌طور غیر مستقیم زمینه شکست مدافعین مجلس را فراهم کردند.

شکست در تهران شروع دوره‌ای بود که به استبداد صغیرمشهور است.

 پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورش هائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. انجمن تبریز عملاً جایگزین مجلس ملی شده بود. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب فرستاد. علی مسیو، ستارخان، باقرخان و حیدرخان عمواوغلیدرتبریز به بسیج مردم و سازمان دهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله با نیروهای دولتی کمک می‌کردند. در مدت یازده ماه یعنی از ۲۰ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ ق مردم تبریز به سرکردگی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به فرماندهی عین الدوله و صمد شجاع الدوله و شجاع نظام مرندی مقاومت کرد.[۵۴] گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند.

 همانطوری که در دو قسمت قبل کشته شد سردار ماکو  و محم علی شاه هر دو ضد مشروطه بودند و سردار ماکو به تحریک محمد علی شاه با مشروطه خواهان در شمالغرب ایران و هم چنین دیار سکمن آوا ( سکمن آباد ) توسط نیرو های تحت فرمانش می جنگید .

نبرد گونئی

در دیار ما به پشت کوه آغداش ( واقع در علیشیخ ) و همچنین راهی که از قره سو در زوراوا ( زرآباد ) شروع شده و  به سمت غرب تا چیمن ادامه دارد گونئی  (یعنی محل تابش آفتاب و یا آفتابگیر  و یا محل هایی که بیشتر  طول روز را در معرض تابش نور خورشید می باشند ) می گویند که هم کوه ها ، دره ها ، مراتع ، علفزار ها ، گندم زار ها ( آبی و دیمی ) و خود جاده آسفالته  ( البته قبل انقلاب و حتی چند سال بعد آن هم آسفالت نداشت ) را نیز شامل می شود .

در واقع چند آبادی در گونئی شریک می باشند . ( زرآباد ، علیشیخ ، زاویه ، آشاغی

قره قوش )

عزیزان خواننده و پژوهشگران دیارمان توجه داشته باشند که گاهی ترجمه به فارسی لغات ترکی آذربایجانی بسیار سخت و پیچیده است و گاهی هم معادل درستی ندارد .

یک مثال می زنم :

ساده : آچماق = بازکردن

پیچیده : آشماق = از جای بلندی بالا رفتن و از آن طرف پایین آمدن

دوواردان آشماق = یعنی از این طرف دیوار بالا رفتن  و از آن طرف دیوار پایین آمدن

داغ دان آشماق = از یک طرف کوه بالا رفتن و از طرف دیگر کو ه پایین آمدن

 

همیشه نوشته های حقیر بر این اساس استوار است که بیشتر همسن و سال های من و بالاتر و حتی چند سال پایین تر  ، این اطلاعات را دارند  و حقیر محض یادآوری برای نامبردگان و آشتایی با تاریخ نانوشته دیارمان برای نو جوانان و جوانان می نویسم و دوست دارم عزیزانی که اطلاعات بیشتری دارند مر ادر این راه کمک نمایند و فرقی نمی کند از کدام آبادی سکمن آباد باشد فقط نظر و اطلاعاتش را در قسمت نظر سنجی بنویسد و اگر طولانی بود آن را به قسمت های مختلف تقسیم کرده و مثلا بنویسد ( تاریخ آبادی ( 1 ) ، تاریخ آبادی (2 ) و... )

چاپارخانه از ساختمان‌های مهمِ میان‌راهی بوده که عملکرد اصلی آن برای استراحت چاپارهای دولتی و تعویض اسب‌های خسته با اسب‌های تازه‌نفس بوده‌است و به خدمات پستی می پرداختند .

پدر مادر بزرگم ( مرحومه ساراخانم محمدی  ، مادر دکتر قاسم افتخاری ) چاپار خانه داشت ، اسب سوار قهاری بود و سوارکاران زیادی تحت فرمانش بودند  و از  اعضای موثر مشروطه خواهان در دیارمان بود ، نامش محمود آقا محمدی و اهل  زوراوا(زرآباد )بود و با بیشتر محمدی های زرآباد نسبت داشت ، مثلا

مشهدی عباس محمدی ( کدخدا ) ، مشهدی حاچی محمد ( مغازه دار ) و ملا محمد محمدی پسر عمو های سارا خانم می باشند  و همچنین مرحوم فرضعلی قلی زاده ( پدر حاج بخشعلی از اقوام مادری سارا خانم محمدی بود و به ایشان بی بی اوغلو می گفت ) . بنا به فرموده آقای دکتر افتخاری مادر سارا خانم اهل علیشیخ و نامش زهرا خانم بوده است .

در جنگی که در گونئی بین مشروطه خواهان و ضد مشروطه ( طرفداران سردار ماکو و محمد علیشاه ) در میگیرد ، محمود آقا محمدی که فرد نام آشنایی در منطقه و مشروطه خواه بوده ، به شهادت میرسد. و سارا خانم که متولد زوراوا ( زرآباد )  و 3الی 4 ساله بوده بوسیله سایر اقوامش به پیره ( فیرورق ) برده شده و زمانی به علیشیخ بر می گر دد که با اسماعیل آقا افتخاری ( پدر دکتر افتخاری ) ازدواح می کند .

یاد و خاطره شهید محمود آقا محمدی گرامی باد .

 

منابع :

اطلاعاتی که مرحومه مادربزرگم  ( سارا خانم محمدی و مادرم  ( اختر خانم افتخاری )  داده اند.

 

ویکی پدیا

 

علیشیخ ...
ما را در سایت علیشیخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali-sheikho بازدید : 257 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 16:39